فرار

سلام خوب هستین

راستش دیگه خبری از لیست جزوه نویسی توسط من نیست

واقعا از عهده ی من خارجه

پس از فردا 1نفر دیگه باید تقبل کنن

خوبی بدی دیدین ببخشین

مرسی

اندر مزایای جزوه نویسی 5

سلام 

اگه ممکنه فردا دوشنبه اول خرداد ماه 1391:

آقای ارشیا نخل پرور جزوه پاتولوژی 

و خانمها علینقی ، مرادی و باقری لطف کنن و جزوه غدد رو بنویسن.

باشد که همگی در امتحان ها رستگار شویم.

اندر مزایای جزوه نویسی4

سلام

در مورد غدد:

راستش قبل از هر چیزی خواهش میکنم کورس غدد رو خیلی خیلی جدی بگیرید

من از بچه های 7ی که پرسیدم بیشترشون تاکید داشتن که غدد یه درس منطقی و قابل فهم هست و اگه وقت بذارین واقا آسونه

تورو خدا جلسه به جلسه بخونین که هم خوب یاد بگیرین و هم واسه امتحان محتاج نباشین که به اساتید باج بدیم تا ازمون امتحان آسون بگیرن

مطمئن باشین دیگه اوج سواد اساتید گرام در حد همین جزوه هاشونه که اگه دقیق بخونین و وقت بذارین نه نیازی به باج دادن و نه نیازی به ترحم خواهیم داشت

منم قول میدم جزوات غدد به موقع و با کمترین اشکال در خوانایی و سخت نوشتندگی!!! حداکثر تا 2روز بعد به دستتون برسن

جزوه های غدد هفته پیش هم  تا روز دوشنبه همگی انتشارات ان

در مورد پاتولوژی:

راستش خانم شمس الدینی واقا لطف کردن و غالب جزوه های پاتو این ترم رو نوشتن ولی ازین ببعد[[علی رغم اینکه خودشون همچنان حاضرن این لطفو بکنن]] چون قرار نیست از لطفی که ایشون دارن سواستفاده کنیم همه باید پاتولوژی هم جزوه بنویسن

لیست جزوه نویسی این هفته در ادامه مطلب:

ادامه نوشته

اندر مزایای جزوه نویسی3

سلام دوستان عزیز

خسته نباشید 

چون عجله دارم زود بگم برم:

در مورد جزوات پاتو

1)جزوه اول استخوان از تو افتاده و جزوه ی 8ی(جزوه دوم استخوان-خانم گروهی و محمدرضاخانی) که دارید در واقع باید 9 باشه و جزوه ی جلسه یک استخوان فردا تخت همین نام میره انتشارات

2)جلسه 15 شنبه هفته پیش رو خانم آذر نیا بنده خدا که تا حالا صدتا جزوه نوشتن مجددا تقبل کردن(واقا دستشون درد نکنه) و یک شنبه انتشاراته

3)جزوه ی جلسه 14 هم فردا انتشاراته

جمع بندی:

واقا دست خانم شمس الدینی درد نکنه کلی زحمت کشیدن و کل جزوات رو تقبل کردن با توجه به لطف ایشون

جزوات تقریبا کامل اومدن فقط 3 تا جزوه الان نیومده که تا یک شنبه آماده ان

لیست اسامی جزوه نویسی این هفته در ادامه مطلب

ادامه نوشته

اندر مزایای جزوه نویسی2

با سلام

لیست اسامی جزوه نویسی این هفته در ادامه مطلب


لیست جزوه های آماده شده:

فارماکولوژی بصورت کامل انتشارات فیزیک

جزوات پاتولوژی بصورت کامل در انتشارات فیزیک

از 9 جلسه روماتولوژی فقط جلسه 6 آماده نیست و بقیه جزوه ها در انتشارات فیزیک

دوستان خواهشا قبل ازینکه جزوتون رو تحویل انتشارات بدین یه خبری هم به من بدین که اطلاع رسانی کنم


خدمت همکلاسیان محترم عارضم که همه ی کلاس جز 9 نفر جزوه نوشتن و این 9 نفر هم ازونجایی که بچه های خیلی خیلی خوب هستن و جزوه هاشون هم اینقد کولاکه که کسی جرات رفتن سمتشون رو نداره به همین خاطر  طبق صلاح دید خودم و اکثر دوستان بهشون کورس نمیدیم و همه چی از اول اول شروع میشه؛

پس خلاصه مطلب اینکه:

دوباره دور جزوه نویسی از اول شروع میشه

درضمن به بچه های 87ی هیچ جزوه ای واسه نوشتن نمیدیم

در مورد تاریخ تحویل جزوه ها:

جزوه های روماتو رو حداکثر تا دو روز بعد خواهشا تحویل بدین

اگه جلستون سنگینه اگه واقا مشکل دارین و نمیتونین سر وقت جزوتون رو آماده کنین با من هماهنگ کنین که یه نفر کمکی واسطون انتخاب کنم اگه بهر دلیلی نمیتونین بنویسین خواهشا هماهنگ کنین که یه نفر جایگزین بذارم

ادامه نوشته

اندر مزایای جزوه نویسی

سلام

لیست جزوه نویسی ها ازین به بعد به صورت هفتگی در وبلاگ اعلام میشه

در ادامه ی مطلب لیست جزوه نویسی این هفته آماده شده

چند تا نکته:

**خانم شمس الدینی واقا لطف کردن و نوشتن جزوه های پاتولوژی رو فعلا تقبل کردن

**شاید کسایی که اسمشون تو لیسته قبلا جزوه نوشته باشن ولی خواهشا به خاطر همکلاسیاتون هم که شده این لطفو مجدد بکنن تا یجورایی همه چی از نو شروع  بشه و یخورده لیست جزوه نویسی ها نظم و ترتیب بگیره.بعد از این بار این قولو میدم که دیگه همچین وضعیتی پیش نخواهد آمد

**راستش این ترمی همه زدن به اون درش یعنی تقریبا نصف پسرا حاضر نمیشن جزوه بنویسن و از دست من یا هیشکس دیگه ای هم کاری بر نمیاد به همین خاطر یه خورده زود به زود ( تر )نوبتتون میشه

**اسامی که اعلام میشن دو نفری هستن ولی اگه تشخیص میدین جلستون سنگینه یا وقت کافی ندارین میتونین 3یا 4 نفری هم بنویسین.فقط کافیه هماهنگ کنین

**وقتی جزوتون کامل شد خواهشا منو در جریان بذارین

در مورد تاریخ تحویل جزوه ها: 

فیزیوپات:حداکثرتا 2 روز بعد(مثلا جزوه ی 23م باید 25م تحویل داده بشه)

فارماکولوژی:حداکثر 3 روز بعد

در مورد انتشارات هم دو تا گزینه هست:فیزیک یا بیمارستان که شنبه سر کلاس رای گیری میکنیم

ادامه نوشته

پزشک یا مهندس ساختمون

بابا داشت با تلفن حرف میزد که یهو شنیدم که گفت محمود جان روزت مبارک.ازونجایی که عمو محمودم دکتره همین کافی بود تا از پشت کامپیوتر بپرمو برم بیرون کنار بابا بگم منم دکترما , خوب به منم تبریک بگین!!

گفتش خوب دکتر باشی, رییس جمهور یا وزیر که نیستی!!! میگم بابای من چه ربطی داره آخه , میگه

امروز(2 شهریور) آغاز هفته ی دولته , داشتم به محمود تبریک میگفتم تلفنی

نتیجه ی اخلاقی:

محمود داریم تا محمود



با کلی سر خوردگی رفتم تو اتاقم یهو صدای مامانو شنیدم که داد زد روزت مبارک

فورا اومدم توی حال کلی بغلو این حرفا. ی خورده که  دقت کردم دیدم مامانم داره ی جوری نگاه میکنه

گفتم چی شده مامان , میگه مگه تو کارمندی؟میگم چه ربطی داره , میگه پس فردا(4شهریور) روز کارمنده داشتم به بابات میگفتم

نتیجه ی اخلاقی:

بهشت زیر پای مادران است



باکلی اعصاب خوردی رفتم پشت کامپیوترم دوباره

داداشم اومده میگه میخوای یه جوک بگم حال کنی:

به یارو میگن آرزوت چیه؟

میگه دوست دارم درس بخونم یه دکتر خوب بشم پول در بیارم بعدش بتونم بزنم تو کار ساختو ساز مث ی مهندس عمران

نتیجه ی اخلاقی:

وقتی اعصابت خرد میشه سرتو یا سرشو*  توی مانیتور نزن



ازونجایی که خواهر ندارم و اینایی هم که نوشتم 6-7 خط بیشتر نشدن برای ادامه ی ماجرا باید از خونه بزنم بیرون

نتیجه ی اخلاقی:

خواهر داشتن همیشه بد نیست**



ازخونه زدم بیرون رفتم مطب پسر عموم آرش یا مودبانه تر دکتر آرش که هم تبریکی گفته باشمو همم ی چیزی واسه سر دردم بنویسه.

دکتر جان مبارکه 

مطبو میگی؟؟؟

نه منشی تو میگم آخه میدونی آدم اون بیرون حوصلش سر نمیره

نتیجه ی اخلاقی:

1)گاهی اوقات دکتر و منشی ""دختر دایی پسرعمه"" هستند

2)همیشه ی همیشه اقوام مادری بر اقوام پدری ارجحیت دارند



رفتم داروخونه تا نسخمو بگیرم که دختره(داروسازه) اومده میگه اومدی دارو بگیری؟

میگم پَ نَ پَ  یه دونه  ژلوفنَ م اومدم تورو آروم کنم

او:پس فیس بوکم داری

من:تو هم که داری

.

.

.

.

((نگارنده دلیلی برای نوشتن اتفاقات بعدی نمیبیند والا))

این دفترچت بود؟؟آره

خاک تو سرت تو این سن و سال مشکل""جسمی""داری؟؟معلوم نیس چه غلطی میکردی؟؟***

[-حیف که عمه ی آرش عمه ی منم میشد-]

نه بابا حتما دارو ها رو اشتباه نوشته

حالا نمی خواد خجالت بکشی مریضی مریضیه دیگه.باید باهاش کنار بیای

او:راستی روزمم مبارک؟

من:روز داروساز؟

آره 5 شهریور روز داروسازه

او:poke me

من:like

نتیجه ی اخلاقی:

داروسازها هم دل دارند



شب خسته و کوفته رفتم خونه مادربزرگم

ازونجایی که بیشتر از همه با دکتر سرو کار داره قدر ما دکترا رو میدونه

ی روزت مبارک گفتو یه شعر از فروغ خوند:


چه روزگار تلخ و سیاهی
نان نیروی شگفت رسالت را 
مغلوب کرده بود
پبغمبران گرسنه و مفلوک
از وعده گاههای الهی گریختند
و بره های گمشده عیسی
دیگر صدای هی هی چوپانی را 
در بهت دشتها نشنیدند
در دیدگان آینه ها گویی 
حرکات و رنگها و تصاویر 
وارونه منعکس می گشت 
و بر فراز سر دلقکان پست 
و چهره وقیح فواحش 
یک هاله مقدس نورانی 
مانند چتر مشتعلی می سوخت


امیدوارم دلقک نباشیم یا نشیم



نکات آموزشی:

*:سر معین منظورمه والا

**:بهونه داشتم اونم این که سردرد داشتمو رفتم پیش آرش ولی ازونجایی که می خواستم بگم ما کلی فمنیستیم و هوای خانمارو خیلی داریم گفتیم اینجوری بهتره

***:فقط واسه تاکید بیشتر

نکته ی اخلاقی:

یه نگاه به تقویم شهریور بکنین کلا ماه بچه های تجربیه







جدا سازی نادر از سیمین

جدا سازی نادر از سیمین




خب این چند وقت بحث تفکیک جنسیتی دانشگاه ها خیلی داغ شده ما هم چند وقتی بود پست نذاشته بودیم دروغ چرا گفتیم بیایم ی چیزی بنویسیم.


دلیل واسه پست گذاشتنه داریم؟؟؟؟


خلاصه این شد که ما هم مجبور شدیم بریم و نظرکادر دانشگاه رو پیرامون این موضوع جویا بشیم:




دکتر خانجانی:


شما نظرتون چیه


یعنی من نظرم خودمو بگم الان


پَ نَ نظر دکتر محمدی رو بگو


راستش من نظر دکتر محمدی رو نمیدونم


یعنی واقا داشتم دنبال ی دوربین میگشتم زل بزنم توش



دکتر عبدالهی:


نظر شما چی استاد؟شما موافقی؟


من به کسی نمره نمیدم.در مورد نمره با من صحبت نکنین


استاد سوالمو متوجه نشدین گویا. در مورد تفکیک جنسیتی دانشجوها بودا


بازم فرقی نمیکنه من نه به پسر نه به دختر نمره نمیدم


استاد بابا نمره نمیخایم فقط میخام نظرتونو در مورد طرح بدونم


من همون جلسه ی اول نظرمو گفتم حتی یه دهم هم به کسی نمیدم.تو هم دیگه پاشو برو میخام روپوشم رو بپوشم



دکتر دانشور:


دکتر شما سال ها خارج از کشور بودین و میشه درین مورد توضیح بدین


yes I can in Englis five years teaching.its a lot of years


توی اون دانشگاه هم تفکیک جنسیتی بود؟


yes I am


استاد یعنی اونجا هم دختر پسر از هم جدا بودن؟(خواهشا فارسی بگین ما انگلیسیمون ضعیفه)


مگه خانوم دکتر محمدی بهتون نگفتن!!!.اینا جزء مبحث ایشون بود.خانم دکتر باید بهتون میگفتن



خانم سعید:

شما نظرت چیه؟

ببین من مشکل خاصی ندارم ولی فقط یه نکته ای هست

چی خانوم سعید

آخه پسرم میدونی اینجوری سر کلاس دخترا کسی نمیتونه کامپیوتر و پروژکتورو راه بندازه منم که دیگه نمیتونم خودت که میبینی  



دکتر کهن:

استاد شما چی؟شما موافق اجرای این طرحین؟

از خواب بیدار میشن تصمیم میگیرن اینا

استاد حرف سیاسی نزنین بد میشه براتون آخه دوستان امور دانشجویی خیلی بیکارنا

نه ، هراسی نیست 
من هزاران بار 
تیرباران شده ام 
و هزاران بار 
دل ِ زیبای مرا از دار آویخته اند 
و هزاران بار 
با شهیدان ِ تمام ِ تاریخ 
خون ِ جوشان ِ مرا 
به زمین ریخته اند 

مرسی استاد حرفی سخنی اگه مونده میشنویم


به روزگار شبی بی سحر نخواهد ماند 
چو چشم باز کنی صبح شب نورد اینجاست 
جدایی از زن و فرزند سایه جان  سهل است 
تو را ز خویش جدا می کنند ، درد اینجاست 


Firework

سلام

دوستان فردا میخایم چند تا عکس بگیریم

دقیقا بعد از امتحان

حداقل اینجوری چند تا سوژه میمونه که چن سال دیگه به یاد این روزا به خودمون و صدالبته به بقیه بخندیم ;-)



بی ربط نامه


ای ستاره ای ستاره غریب 
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم 
پس چرا به داد ما نمیرسد؟ 
ما صدای گریه مان به آسمان رسید 
از خدا چرا صدا نمیرسد؟ 
بگذریم ازین ترانه های درد 
بگذریم ازین فسانه های تلخ 
بگذر از من ای ستاره 
شب گذشت 
قصه سیاه مردم زمین 
بسته راه خواب ناز تو 
میگریزد از فغان سرد من 
گوش از ترانه بی نیاز تو 
ای که دست من به دامنت نمی رسد 
اشک من به دامن تو میچکد 
با نسیم دلکش سحر 
چشم خسته تو بسته میشود 
بی تو در حصار این شب سیاه 
عقده های گریه شبانه ام 
بر گلو شکسته میشود 
شب به خیر! 

"فریدون مشیری" 



چند تا عکس یادگاری

ادامه نوشته

just gone and stand there

یه قسمتی از وصیت نامه پیامبر توی چلچراغ این هفته بود گفتم خالی از لطف نیست بنویسمش:

هیچ اندوخته ای سودمندتر از خردمندی

و هیچ خردی همچون عاقبت اندیشی نیس


هیچ فقری سخت تر از نادانی

وهیچ غربتی هراس انگیز تر از خود بینی نیست

ادامه مطلب در ادامه مطلب

ادامه نوشته

گاو

چرا ما هیچ وقت به خودمون نمیایم؟

همه چی رو میبینیم ولی بازم خیلی بی تفاوتیم

چرا ما اینجوری شدیم؟

هیشوقت شده دختر بچه 5 ساله با اون رنگو رو بیاد جلوت و التماست کنه که ازش یه فال صدتومنی بخری.

هیشوقت به اون دختر فک کردین؟

امیدش به چیه؟ به کیه؟اینکه خوشیش تو زندگی چیه؟چرابه جای بازی کردن،کارتون دیدن،التماس منو تو رو میکنه؟

میدونی وقتی منوتو خدا خدا میکنیم برف بیاد،اون،شب تو سرما چیکار میکنه؟

میدونی وقتی اون واسه نون شبش گدایی میکنه منو تو صد هزار تومن پول قبض گوشی میدیم یعنی چی؟

چی میشه دست یکی ازین بچه هارو بگیریمو ببریم و هرچی دلش بخواد واسش بگیریم

هیشوقت شده ،دلت بخواد یکی ازین بچه هارو ببری یه جایی مث پارک یا شهربازی و بهشون محبت کنی؟



مامانم تعریف میکرد:مامان یکی از دانش آموزا اومده بود توی مدرسه میگفت:توی یخچال خونمون جز رب گوجه هیچ چیز دیگه ای نیست؛بچم چجوری درس بخونه؟

هیشوقت به غرور این دختر 15-16ساله فک کردین؟

وقتی منو تو هر روز یه مانتو عوض کنیم[البته اینجا تو فقط"من نه] اون فقط آرزوشه که یه چیز واسه خوردن داشته باشه

میدونی چه حالی میشه وقتی منو تورو میبینه که هر روز یه چیزی میپوشیم و اون هیچی؟

میدونی همون پولی که منو تو خیلی راحت خرابشون میکنیم از درآمد ماهانه خونه ی 6-7 نفری اونا بیشتره؟

میدونی جی در مورد منو تو فک میکنه؟

هیشوقت دلت خواسته بتونی یه تغییری تو زندگی این افراد بدی؟

هیشوقت احساس اونا رو درک کردی؟

هیشوقت خودتو جای اونا گذاشتی؟

هیشوقت احساس مسئولیتی کردی؟

هیشوقت حداقل فکر کمک کردن به این افرادو کردین؟

ما چمون شده؟؟؟

 چند درصد از پولی که قبض موبایلامون میشه حرف بدرد بخوره

یعنی حرف زدن با یه نفر لذت بخش تر از شاد کردن یه بچه ی ناامیدو تنهاست

چند شب در هفته بیرون شام میخوریم

یعنی ما اینقد شکم پرست شدیم که نمیتونیم به جای خودمون به این بچه های بیچاره شام بدیم



میدونی چرا منو تو اینقد بی تفاوت شدیم:

چون منو تو خیلی وقته دیگه آدم نیستیم




گذشته؛چراغ راه آینده

راهنمایی که بودیم

دبیرستان که بودیم

دانشگاه که رفتیم


گفتم یه یادی از دوران مدرسه بکنیم

ادامه نوشته

5800

مهمون این هفته صندلی داغ 5800 نداره ولی اونایی رو که دارن چرا

تاحالا دقت کرده بودین که توی هر اجتماع انسانی 5نفره 3نفر 5800 دارن و از هر اجتماع 5نفری 3نفر در مورد ابی و کاراش حرف میزنن

اگه بحث سر درس باشه ابی   اگه شیطنت و سرکاری باشه ابی   اگه سر استاد روانشناسی باشه بازم ابیه


راستش مهمون ما یه دانشگاه رو خون به جیگر کرده .از دختر گرفته  تا پسر از کوچیک گرفته تا بزرگ همه رو خون به جیگر کرده.

ازونجایی که دل همه خونه و میدونم خیلی بدوبیراه دارین بهش بدین خاهشا اونارو توی دلتون نگه ندارین

ابی هم قراره قول بده هر یک ساعت یه بار بیاد و به نظرات جواب بده

رسما پایان صندلی داغ رو اعلام میکنم.

سوتــــــی در ریاضیات

سلام

عکسایی که میبینین سوتی های بچه ها در امتحانات ریاضی هست

فقط یه خواهش بکنم که اگه مطالب رو خوندین و بعد سوتی ها رو نفهمیدین حتما یه کپی از برگه های امتحان ریاضیتون واسه من بفرستین فک کنم شماهم سوتی های جالبی داشته باشین

به حساب باید این عبارت رو بسط میداد که البته داده


اصلا این یه مورد کجاش سوتی داره

خداییش این یکی دیگه آخرشه


که ما ناییم و او نایی

ادامه نوشته

برای بدست آوردن هر چیزی باید بدان چنگ انداخت

ادامه نوشته

تهرانو LA  کن

سلام

داشتم درس میخوندم یهو حوصلم سر رفت گفتم بشینم یه پست بذارم(چون خودمون اساسش رو گذاشیم از دال ذال استفاده کردیم)

راستش میخاستیم یه مسابقه برگذار کنیم (چون خودمون اساسش رو گذاشیم از دال ذال استفاده کردیم)

مسابقه پرتاب موشک البته این دفه نه به سمت هم

این مسابقه قراره سه شنبه 8تم(ربطی هم به هشت دهم نداره) بلافاصله بعد امتحان عملی برگذار شه (چون خودمون اساسش رو گذاشیم از دال ذال استفاده کردیم)

این مسابقه در سه کلاس(تیپ) برگذار میشه(چون خودمون اساسش رو گذاشیم از دال ذال استفاده کردیم)

کلاس آ:با جزوات آناتومی دکتر نعمت الهی

کلاس ب:با جزوات بیوشیمی دکتر محمدی

کلاس ج:با جزوات بهداشت دکتر صافی زاده

 

شرایط شرکت در مسابقه:

کسی حق استفاده از جزوه ای که کریم نوشته رو نداره(6-نعمت)

جزواتی که خانوم امیر میجانی نوشتن امتیاز مثبت دارند( این جزوات حتی اگه جز کلاس بندیه ما نباشن میشه ازشون استفاده کرد)

کسایی که بهداشت افتادن حق شرکت در کلاس ج رو ندارن وجزوات به کارشون میاد

هرکس میتونه در چند تیپ شرکت کنه

 

جوایز مسابقات:

کلاس آ:برنده این مسبقه هر خواستی داشته باشه پذیرفتس(چون خودمون اساسش رو گذاشیم از دال ذال استفاده کردیم)

کلاس ب:یه اسکناس ازین ده هزار تومنیای زشت

کلاس ج:میتون مهمون سری جدید صندلی داغ رو مشخص کنه

 

برگذاری مسابقه: (چون خودمون اساسش رو گذاشیم از دال ذال استفاده کردیم)

قبل از برگذاری(چون خودمون اساسش رو گذاشیم از دال ذال استفاده کردیم) مسابقه یک دقیقه سکوت بخاطر همدردی با خانوم رضا زاده(آخه 30 صفحه,چرا واقا؟)

داوران مسابقه هم خودم هستم(برای بافتی بازی و جر زنی) و وارث (برای افزایش روحیه تبعیت از داور)

 


در تایید این پست:

نویسنده: کریم
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 18:51
first comment
به طور باور نکردنی عالی بود!

نویسنده: دوست
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 18:13
خیلی خیلی قشنگ و جالب بود.
ممنون


نویسنده: خانوم اسماعیلی!!!
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 18:27
بسی جالب بود...........اونم بعد این همه وقت...........

نویسنده: احمدزاده
سه شنبه 4 خرداد1389 ساعت: 18:28
شنیده بودم قلم توانایی دارید ولی الان به چشم خودم دیدم! دستتون درد نکنه خیلی جالب بود.

نویسنده: ایرانمنش
چهارشنبه 5 خرداد1389 ساعت: 6:34
واقعا چیزی ندارم که بگم چه قدر این مطلب شما به جا!!!و قشنگ بود
خیلی ممنون
نویسنده: الهام
چهارشنبه 2 تیر1389 ساعت: 19:14
خیلی جالب بود!!!!!!!!!!من که هنوز باورم نشده!دستتون مرسی!
.........................................

نویسنده: و ح ی دچهارشنبه 2 تیر1389 ساعت: 14:58دستتون درد نکنه

این درخته فهمیده باید با خانوما چکار کنه اگه دقت کنین همه حلق آویز شدن(پیشاپیش غلط کرده و معذرت میخام و شوخی کردم بخدا)
نویسنده: س ی م س ی مچهارشنبه 2 تیر1389 ساعت: 16:45اه این رضایی هم ثبت دائم کرده نمره ها رو!!
آدم نمره بیوشیمیش 5 نمره بیشتر از معارفش بشه چی میگن بهش؟!!
نویسنده: farshadچهارشنبه 2 تیر1389 ساعت: 18:41چی بگم والا.خیـــــــــــــــلی عجیبه

به س ی م س ی م: خوش به حالت من از خدامه که بیوم حتی شده 2 نمره بیشتر از معارف بشه
نویسنده: فاطمه
سه شنبه 1 تیر1389 ساعت: 12:35

واااااااای خدا جون !!!چقد باحال بود....!
مرسی...




خالویی-حسان-نایبندی!!(خودشون دیروز اعلام کردن همه میتونن از اسمشون استفاده کنن)

راستش یه انتخاب خیلی سختی وجود داشت

مونده بودم کدوم اسمو بذارم مطلبم باحالتر بشه ولی فک کنم درست انتخاب کردم

                                                                         

کاری

آن از کاشان رانده       آن در کرمان مانده

آن مدرس در خارج      آن کننده کار خارق

آن سخت گیر به وقت   آن نموده خود را وقف

آن حاضرجواب حاذق   آن نمونه استاد حازم

شیخنا مشتاقی کاشانیان«یزدیاد الله متلکاته»

ادامه نوشته

لاست یا دلنوازان

جزيره جهاني جزيره‌اي است كه اينها در آن گمشده‌اند. 47 نفر باقي ماندند، كه اينها افراد و عناصري هستند از مكان‌هاي مختلف جمع شدند. اين 47 نفر را به تمدن‌هاي مختلف در كره زمين تقسيم كرده‌اند

سريال لاست داستان يك هواپيمايي است كه از سيدني استراليا راه مي‌افتد برود لس آنجلس بين راه گم مي‌شود و سقوط مي‌كند، در يك جزيره‌اي مي‌افتد پايين مجمع‌الجزاير اندونزي، گوشه‌هاي اقيانوس آرام. 47 نفر زنده مي ماند؛ اولاً آنجايي كه سقوط مي‌كنند در جزاير هاوايي است كه عين بهشت است، يعني تمام اين فيلم كارت پستال است. القاي اينكه بهشتي كه مدنظر بود، همين است. در اين فيلم براي شما يك بهشت ترسيم مي شود.

ادامه نوشته

اصلاح اعلامیه حقوق بشرتوسط دولت مهرورز

1همه افراد حق دارند اگه صلاحیتشون تایید شه آزاد بدنیا بیان

2از لحاظ حقوق وحیثیت بعضی ها برابرترند

3هرکس حق زندگی آرامش وامنیت دارد به شرطی که ازخانه اش خارج نشود یا در قید حیات نباشد یادرجناح رقیب فعالیت نکرده باشد

4هرکس حق رجوع به محاکم صالحه دارد به شرطی که بتواند خودش را صحیح وسالم تا محکمه برساند

5هرکس حق دارد دعوی اش به وسیله دادگاه منصفانه وعلنی رسیدگی شود مگر اینکه این حق را قبلا از وی گرفته باشیم

6هرکسی حق دارد هرکشوری ازجمله کشور خود را ترک کند مگر اینکه در فرودگاه جلویشان را بگیرند

7هر شخص حق مالکیت دارد البته اگر چیزی برای مالک شدن نصیبش شود

8هرکس حق دارد آزادانه تجمع مسالمت آمیزداشته باشد مگراینکه بوسیله گاز اشک آور متفرق شوند

9هیشکس رو نمیشه مجبور به شرکت در اجتماعات کرد مکه این که واسه استقبال خودجوش مردمی باشد یا سیب زمینی گرفته باشد

10هرکسی حق آزادی بیان واندیشه دارد(این قضیه کاملا تخیلی است وربطی به حقوق بشرندارد)

11تمام این قوانین بسته به قبل بعد یا درحین انتخابات قابل تغییر هستند

 

 

 

ساسی مانکن هم میاد

امروز از یکی از آهنگ های ساسی پرده برداری میکنیم تا ببینیم چقد مفهوم پشت یه ترانه نهفته هستش

واسه قلب تو منم کاندیدا   بدون عاشق توشدم پارمیدا

این بیت شعراشاره مستقیم به نحوه ی کاندیتاتوری ابی() داره وهدف شومش ازمدیریت رونشون میده

دلم به هیچ سمتی پیش نرفت  چه قد خوشگلی بی شرف

این بیت اوضاع وبلاگ بعد ازمدیریت ابی() رو نشون میده که بی ادبی وفحش (بی شرف)همه کامنتاروشامل میشه

غیرتونیست بام کسی   خوشگلی با چشای فانتزی

این بیت روزی رو نشون میده که ابی() همه رو از وب بیرون میکنه وبلاگ ما کاملا شخصی میشه ودرجهت منافع ابی پیش میره
توسرماهم بی کاپشنی   تو مانکن بیس ساکشنی
این بیت داره میگه که ابی() حتی تو میان ترم وپایان ترم هم از این وبلاگ دل کن نمیشه
وای وای وای پارمیدای من کوش   وای وای وای میرم از هوش
اینجا اسم فردی به نام پارمیدا() رومیاره که به ابی() خط میده وهمون دختر چشم فانتزی هستش که دربالا بهش اشاره شده بود
دوس دارم بام بیای پاریس  با بریم جزایر مارماریس
این بیت وابستگی ابی() به جریان های غربی رو نشون میده که دست خبیث دولت فرانسه در اغتشاشات وبلاگ رو رومیکنه
آره فدات میشم چون که بلایی تو   بذار ببینم موهای طلاییتو
اینجا بطور زیرکانه ای شاعر به ابزار فریب کشورهای غربی اشاره می کند

باتو وجود من رفت تو اوج      

فدات میشم توروزهای فردوزوج

در این بیت ابی بطور کامل ازدست میره() و اون ها به خوبی وخوشی یه عمر درکنار هم زندگی میکنن

خدا غفار است یا غفار خداست؟

 

عزراییل:غفار جون من اومدم که جونت رو بگیرم

غفار:آخه توچرا میتونی چه تلاشی کردی که میتونی جون منو بگیری اصلا من میخام جون تورو بگیرم حرفی داری؟چرا من نمیتونم جون تورو بگیرم؟

عزراییل:درهرصورت بریم اون دنیا اونور خیلی جذاب تره از اینور شده ما اونجا مایکل جکسون داریم خیام داریم مهستی داریم فقط توروکم داریم که جنسمون جورشه

غفار:من که میدونم اینا همش فریبه اگه میتونی ببرتم

عزراییل:این قد بحث کردی دیر رسیدیم حالا جواب خدارو چی بدم؟الان از اتاق فرمان به من میگن که خدا خاسته تو محاکمه بعضیا رو از نزدیک ببینی به شرطی که حرف نزنی ودخالت نکنی

غفار:اوه اوه فک کنم حساب رسی شروع شده دیگه-چشم قبوله بزن بریم

محاکمه خیام

نماینده خدا:آقای خیام ما به شما احترام میذاریم ولی شما خودتو با این شراب خفه کردی حالا آدم یه بار دوباربخوره طوری نمیشه شما دیگه زدی زیر همه جی شما  باید بری جهنم

غفار: آخه چرا باید بره جهنم اون فقظ مشروبش رو میخورده ویه گوشه میشسته شعر میگفته بیچاره کسی رو اذیت نکرده که

محاکمه انیشتین

نماینده خدا:با اینکه دلمون نمیاد ولی با توجه به نفرینایی که دانش آموزای پیش2 پشت سرت کردن واینکه سیگاری بودی باید بری جهنم

غفار: آخه چرا باید بره جهنم اون فقظ میخاسته علم رو گسترش بده درضمن آسون ترین کار دنیا ترک سیگاره من خودم صدبارتا حالا ترک کردم

محاکمه استاد ابراهیم نژاد

نماینده خدا:شما که همیشه روی اسلاید اول گیر میکردی چرا 2ساعت این کامپیوتر رو روشن میذاشتی واتلاف انرژی میکردی شماهم جهنمی شدی

غفار: آخه چرا باید بره جهنم اون بیچاره فقط بلد نبود که چه جوری میشه رفت رو اسلاید بعدی و روشم نمی شد بپرسه

محاکمه غفار

نماینده خدا:من حوصله بحث کردن با تورو ندارم با احترام ببرینش بهشت

 

بدون شرح

دیشب هیچ پستی اضافه نشده بود

دیشب هیچ دعوایی نبود

دیشب هیشکی بعد از یه مدت نیومد

دیشب هیچ بی احترامی به من و ابی نشد

دیشب هیچ تصمیمی بین منو ابی گرفته نشد

دیشب من اعصابم اصلا خورد نبود

ولی از پنجشنبه ...........


انا لله و انا الیه یرجعون!!!


سروش جون تولدت مبارک

دوستان عزیز درصورت تمایل به حضور خودشان در مراسم جشن تولد به نکات زیر توجه فرمایند:

1)مراسم اصلی در روز جمعه هفته دیگه(قابل تغییربه زمان دیگر) برگذار می شود(یا کرمان یا بافت درلابی!! هتل پارس)

2)مراسم پا تختی همزمان برگذار می شود(لیست کادوها به بنده اعلام می شودوپس از قیمت سنجی اجازه یا عدم آن ارایه می شود)

3)چون مراسم تا دیر وقت طول می کشد خواهشمندیم که شام بخورید و بعد بیایید    

4)هر کادو فقط می تواند ماله یکی از مهمانان باشد(شریکیو نداریم)

5)مهمان اختصاصی هم داریم که فعلا بماند(از مقامات لشکری کشوری)

اینم از جشن تولد یه بافتی

راستی هر کس که خواست جشن تولد بگیره  میتونه روزشو بگه تا ما هم به همه بگیم

 

فراق و فرصت


راستی تمام مطالب شوخی هست وافراد نام برده خودشان انشاا... درک می کنند


این چند روزی که وبلاگمون قاطی کرده بود(از بس نظراتمون چرته) یه فرصتی بود که بیشتر فکر کنیم به همین خاطر ما یه سری مطالعات روی شخصیت وبلاگی  بازدید کنندگان اغتشاشگر داشتیم.حالا طالع بینی زیر توجه کنید

1)ابی

تنها کسی که متن ها رو سه بار!!!مطالعه می کنه و نظرات کارشناسی مرتبط می ذاره.دمت گرم

2)اکرم خانوم

تنها دختر سیاسی جهان که چند روزی هست رفته طرف سیاست!!

3)شیرین خانوم

ساعت.دیوار.چشمات.قلبم.حتی.پاییزپنیمکت.گیتار.شونه. نمی خوای نمیای؟

4)مارال خانوم

نمی دونم چرا وقتی که اسم این دوستمون میاد یا ناسزا وفحش می افتم(بچه ها یه کم از ناسزا هاتون رو به بقیه بدید.آخه چرا همه رو به یکی میدید مثلا به  اک...خانوم )راستی دوباره معذرت

5)وحید

ازدست و زبان که برآید      کز قدرت وصفت به درآید(من به همه لطف دارم حالا به خودم یه کوچولو بیشتر)

10)کسی که جای شیرین خانوم می نویسه

ایول چطور تونستی شیرین رو فراری بدی؟(به تعدادی جاعل برای فراری دادن مارال اکرم ابیو وحید نیازمندیم)

6)ناشناسان

کسانی که خیلی دوست دارن من وبقیه بهشون فحش بدیم

ادامه دوستان در سری بعد...

 

آخرین  مطلب سیاسی که  می نویسم


نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت      نه بیگانه جایی در این خانه داشت
   از آن روز دشمن به ما چیره گشت                که ما را روان وخرد تیره گشت
             از آن روز این خانه ویرانه شد                        که نان آورش مرد بیگانه شد
                      چو ناکس به ده کدخدایی کند                       کشاورز باید گدایی کند
                            اگر مایه ی زندگی بندگیست                     به صد باره مردن به از زندگیست
                                      بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم                         برون سر از این بار ننگ آوریم
 

WANTED

عده ای از بچه های مهد کودک که کیفاشونو دزدیده بودن در مقابل سفارت(!!!) بافـــــــــت(!!) راهپیمایی کردن.

طبق گزارشات یک نوجوانه ۱۸ ساله با حمله به یک مهد کودک سه کیف محتوی مای بیبی را ربود!!!

هنوز انگیزه وی از این عمل مشخص نیست اما تنها سرنخ پلیس کیفهای خالی بدون مای بیبی که توسط گروهی از بچه های برتر اخلاق رفتار کردار پندار گفتار به پلیس تحویل داده شده است!!

نام برده آخرین بار در حدود دانشکده پزشکی دیده شده است.!!!

از سوابق وی حضور دو هفتگی در شهید بهشتی میباشد!!!!

برای اخز(!!) جایزه ۱۰۰ سنتی هر خبری از وی را تحت عنوانه کامنت اراعه دهید!!!

و بااین عمل نیکوکارانه دل بچه های مهد را شاد کنید!!!!

کیف من کجاست؟!



                                                                      
یکی از بچه های 87ی گفت که پارسال به ورودی های جدید چیز دادن(منظورم کیفِ)

همون صبح خانم اسماعیلی اومدُ گفت که قراره توی مراسم چیز بدن ولی هیچ خبری نبود.

وقتی ناراحتُ سر خورده رفتم خونه نشستم پشتِ این بی بی سی خبیث یه سری خبر از اعتراض

   دانشجویان تهرانی نشون می داد که هی می گفتن رای من کجاست یه هوبه فکر!!افتادم که شاید ما هم برای گرفتن کیفامون یه راهپیمایی در یه روزی در ساعتی نامعلوم در زمانی نا مشخص با3شعار زیربرگزار کنیم                                                              

البته در زیر هر شعار جوابای احتمالی رییس دانشگاه هم ذکر شده:

 

1)زاهدی زاهدی کیف منو پس بدین

 

جوابییه رییس:الف)هرکی کیف می خواد بره از حراست بگیره  ب)3بار  ج)دیشب مث هر شب جزیره اومد به خوابم

 

2)کیف ما رو دزدیدن دارن باهاش پز میدن

 

جوابییه رییس:الف)جان!!کیفِ کیُ؟؟  ب)چه حرفا پز اون هم با کیف هزار تومنی!!  ج)رحیم مشایی

 

3)کیف من کجاست؟؟

 

جوابییه رییس:الف)حممممممممید؟؟  ب)هر جای دنیا که باشی دل من تو رو می خواد  ج)گشتم نبود نگرد نیست

 

الان که به آخر متن رسیدم داشتم فکر می کردم دانشجوهای تهرانی چرا این قد اصرار دارن که رای من کجاست!

آخه از بین این همه رای از کجا میشه رای تو یکی رو پیدا کرد حالا گیریم رایتم پیدا شد این میشه درس این میشه نمره این میشه کار

ولِش کُنِن هِشتُ نی

وقتی که نخبه های ما اینان وای به حالُ ......